درستترین حرف را شاید «فردوسیپور» زد؛ آن جا که گفت: اگر «پاداش» ها پرداخت میشد، شاید جباری این طور بیرحمانه انتقاد نمیکرد. اما چرا «پاداش»ها پرداخت نشده است؟ آیا پول در حساب باشگاه است و فتحالهزاده دوست دارد جو روانی تیمش را به هم بریزد؟ آیا سازمان لیگ درآمد ناشی از بلیت فروشی را در اختیار باشگاه گذاشته و باشگاه در انتقال این پول به پرسنلش دچار کاهلی است؟ آیا تلویزیون «حق پخش» را داده و وزارت ورزش نیز به تعهدات مالی خویش جامه عمل پوشانده است؟
پاسخ این پرسشها را همه میدانیم؛ همه مایی که شنیده بودیم اگر استقلال داربی دور رفت را میباخت فتحالهزاده هم با کاشانی میرفت.
اساسا این یک تاکتیک مدیریتی است که وقتی میخواهند مدیری نباشد ابتدا نگاه به نتایجی که گرفته و کارهایی که کرده است میکنند و بعدا اگر راهی در این میان یافت نشد، به سراغ سیاست «ریاضت اقتصادی» میروند تا «تحریم» نامحسوس تبدیل به بحرانی محسوس شود.
دوره سعیدلو با چنین ترفندی امیر واعظ آشتیانی را در انزوا قرار دادند و امروز این گونه به نظر میرسد که وزارت ورزش میکوشد تا با ایجاد تنگنای مالی برای آبیها «حاجی» را به مرز جنون؛ بخوانید استعفای اجباری، بکشاند.
باز اگر «شیرنفت» به رویانیان هم لبخند نمیزد مینوشتیم که بودجه نیست و همه از یک سوراخ گزیده میشوند، اما وقتی به قول میثاق «در پرسپولیس وفور نعمت است و هیچ حرکتی بدون پاداش؛ آن هم از نوع نقدیاش، باقی نمیماند» آیا نباید این تبعیض عیان را تعبیر به این کرد که شاید «سرداری» را هم برای استقلال در آب نمک خواباندهاند؟
بیتردید چون راهی برای اثبات «مسیر» کمکها؛ بخوانید سرچشمه «پولدار» شدن پرسپولیس، وجود ندارد و دیوار حاشا هم بلند است، لذا شک نداشته باشید آقایان دم از «درآمدزایی» خواهند زد و این که هیچ چشمداشتی به کمکهای دولت نداشتند و ندارند اما چگونه میتوان این انکار را پذیرفت زمانی که مدیران ارتش سرخ به جد از شاگردان خود میخواهند تا قضیه پولداری نوبرانه تیم را جایی بروز ندهند؟
این «پنهان کاری» را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
وقتی کوچکترین حرکت مثبتی چنان در بوق و کرنا میشود تا کسی غیر فوتبالی بودن رویانیان را به روی او و انتخاب کنندگانش نیاورد، آیا منطقی است باور این نکته که آقایان از جایی غیر از دولت ارتزاق شوند و نگران این باشند که خبر چنین دستاورد مهمی به گوش رسانهها برسد؟!
***
حاشیه اخیر مجتبی اگر چند دلیل داشته باشد، اصلیترینش بدون شک بیپولی است. بیپولی مثل خوره به جان استقلال افتاده و روح این تیم را آهسته و در انزوا میخورد. این «بیپولی» را نمیشود با کسی در میان گذاشت زیرا منطقی در کار نیست که بتوان اساس بحث و مطالبات قانونی را بر آن استوار ساخت.
در این گیرودار کاش حاجی که ضربالاجلی دو هفتهای را برای تامین پول اعلام کرده همین امروز استعفا بدهد و عرصه را برای «خودی»ها باز کند.
فوتبالی که «صفایی فراهانی» حتی اسمش را هم نمیآورد و دادکان ترجیح میدهد تدریس کند؛ به جای ریاست، در آن همان بهتر که فتحالهزاده را نیز نداشته باشد، زیرا برای آن که جنس فوتبال ما جور شود باید آدمهایی سرکار بیایند که مثل کفاشیان فقط میخندند و لیوان آب را به میل بالا سریها جابجا میکنند.